۱۳۸۳/۱۰/۲۶

وقتی وبلاگ من یک ساله میشود

 


باز به قول بچه ها گفتنی سلام


باید عرض کنم که :


تولد تولد تولدم مبارک      تولد تولد تولدم مبارک


 


میام شعما رو فوت میکنم    تا صد سال زنده باشم


 


 


به مناسبت یک سالگی وبلاگ بنده


(برگرفته ار آثار یاس منگولا )


 


 (. جدی نگیرید. از این بهتر هم میتونم بنویسم ولی این خیلی جالب بود)


 


 


خوابهای طلایی


لطفا خانم هایی که بیماری قلبی دارند این قسمت رو نخونند


نمیدونم شما تا حالا به خوابهاتون فکر کردید. این که چه خوابی میبینید و موضوعش چیه . من بیشتر


 


خوابهایی که میبینم تا دوساعت قبلش یادمه .


 


دیروز بعد از ظهر که خوابیدم خوابی جالب دیدم . من توی حدودا دو ساعت و نیم این خواب رو دیدم. به


 


همین دلیل هم که شده به خوابام اعتقاد ندارم


 


خوابهای طلایی (خوابه. جدی نگیرید)


 


خونه ی ما توی یه آپارتمان بلند تقریبا شش هفت طبقه بود.  من پای کامپیوتر بودم و کتابهایی رو


 


روی میزم گذاشته بودم  و مشغول خوندن بودم. یه لحظه که سرم رو به سمت چپ برگردوندم دید


 


(استخفرالله) یه دختر زیبا روی دیوار خونشون خوابیده. محلش نکذاشتم. و رفتیم بیرون اتاق


 


و دوباره که برگشتم سر کارم هوا داشت غروب میکرد. دیدم ای داد بیداد این دختره یه لب تاپ


 


ورداشته گذاشته رو شکمش و روی دیوار نشسته. گفتم خدایا یکی به من علاقه پیدا کرده انگاری.


 


 چون همش به پنجره اتاق من نگاه میکرد(بیچاری دیوونه بوده والا. به اتاق یه آدم بدبخت تر از خودش


 


نگا میکرد). گفتم خوبه فردا میرم یه بحثی را میندازی ببنیم خانم چیکارست. اقا فردا صبح بیدار


 


شدم. دقیق یادمه یه دو سه ساعتی از در اودن آفتاب میگذره و اتاق من روشن روشن شده. رفتم


 


دمه پنجره دیدم یه دختره چادر چاغچون کرده  و نشسته ییخ دیوار. با خودم گفتم این همون دختره.


 


نه امکان نداره. بعد دیدم یه پسر از توی خونه در امد و رفت تو حیاط وشروع کرد به حرف زدن. ولی


 


روش به خونه بود. یه هو دیدم .دختره از تو خونه اومد بیرو همونجوری مثل قبل زیبا با یه بلیز و شلوار


 


مشکی خوشکل.


 


با خودم گفتم یعنی چی.این همش به من فکر میکرده و به من نگا میکرده ولی سریع تونسته


 


نظرشو تغییر بده.چه آدمایی تو این دنیا پیدا میشن


 


فردا دیدم مصیبت بازم داره نگا میکنه . با خونسردی رفتم جلو و پنجره رو باز کردم. دید نگاهش تغییر


 


نکرد. پنجره اتاق من خیلی بزرگ بود .از این سر تا سرا. ولی هی رفتم چپ هی رفتم راست. دیدم


 


مثل این دیوونه ها با یه لبخند ملیح به یک نقطه خیره شده وبالای پنجره ی من هم یه پنجره بود مال


 


طبقه بالایی .رفتم و هنوز سرم رو رو به بالا نچرخونده بودم  که بزاق چرب و نرمی روی صورتم خورد و


 


از گردنم عبور کرد.(اوق) سرم رو که کامل برگردوندم دیدم همون پسره مثل اینا که با برق خشکشون


 


میکنن رو به دختره خشکش زده و دهنش باز مونده .(خدا به دور)


 


سرتون رو درد نیارم دختره انحراف چشم داشته و در حقیقت به من نگا نمیکرده به پسره نگا میکرده.


 


 


منم باز پشت میز خودم نشستم و امتحان فردام که هیچی ازش نخونده بود رو مرور کردم


 


پایان


 


نتیجه:


1- باید دوتا چشمات رو از کاسه در آورد که تو خواب به دخترمردم نگا میکنی


2- هرکی خربزه میخوره پای لرزش میشینه(چه ربطی داشت)


3-هیچ وقت عاشق دختر همسایه ی بیج دیوار نشو


4-اگه گفتید اون خانومی که چادر چوغچون داشته کی بوده؟؟؟


 جواب : ار سازمان مبارزه با مفاسد  اجتمايی اومده بوده


 


البته نود درصد این داستان خواب من و  ده درصدش تخیلات من بود.

۲۴ نظر:

ارمين ارين گفت...

سلام/ اول  تولد وبت را بهت تبريک ميگم/ اميدوارم هميشه اپ باشی/بعد خواب زيبايی بود/ياد يکی از خوابهام افتادم مينويسمش تو وبم بخونش/برات ارزوی موفقيت دارم/بدرود

نگار گفت...

سلام ميلاد.خوبی؟چه خواب توپی بود.کلی خنديدم.کاشکی يه بارم من از اين خوابا ببينم.خيلی باحاله(خنده.............)

ghatreashk گفت...

:)):)) سلامم تولد بلاگت مبارک.شعرت رو هم خوندم خيلی بامزه بود خوب زده بودی ها D:.خوب اميدوارم تولد ۱۰۰ سالگی بلاگت  رو جشن بگيريم.موفق باشی

golesoo گفت...

اوّل تولد وب لاگت مبارک...مبارک...مبارک...
بعدش چرا خوابت سانسور داشت؟؟؟؟نگفتی وقتی حقيقت رو فهميدی چند کيلو اشک ريختی!!!

firuzeh گفت...

سلا تولدش مبارک دلت بسوزه به تو که نگفتم به وبت سلام برسون بگو به منم سر بزنه.موفق باشی.

firuzeh گفت...

راستی عجب خوابايی می بينی مگه چند ساعت می خوابی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ملوس گفت...

سلام اقا ميلاد خوبی؟اولا تولد وبلاگت مبارک دوما من کلی ترسدم.......... شايد به علت اين که شام زياد خوردی  شکمو (شکلک زبون) یا شاید فکرت زیاد بوده به خاطر امتحان ..... فقط حواست باشه عاشق نشی راستی من آپديت کردم خوشحال ميشم باز هم بهم سر بزني منتظرم شاد باشی و موفق

اشکبوت گفت...

نتيجه گيری اخلاقی: تو خوابم اينکاره‌ای٬ اما حتی اونجا هم عرضه‌شو نداری!

یاسین گفت...

سلام ..ممنون که منو هنوز فراموش نکردی ..آخه پسرا تو اينترنت زود پسرای ديگرو فراموش می کنند ..منم از اين قاعده مستثنی نيستم عزيز ...شوخی کردم ..بابا تو که آخر هر چی نويسنده وبلاگی ...از اين به بعد بيا وبلاگ جديدم ...منتظرت هستم ...

رز آبي گفت...

سلام ٬ خوبی ؟ تولدش مبارک ۱۰۱ سال به اين سالا :) می گم شما اصلا خوابيدی ؟؟ همش که داشتی خواب ميديدی !! چون ظهر اين خواب رو روئت کردی نميشه فتوا داد که ٬ شام زياد خوردی !! ولی عزيز دل برادر چشم چرونی اصلا کار خوبی نيس !! ولی وقتی دماغت سوخته قيافت خيلی ديدنی بوده ! مگه نه ؟D: تا تو باشی اينقد متل بار دخترا نکنی و اينقد خودتو تحويل نگيری !؟ در هر صورت وضعيت تو بهتر از منه .... من خواب ديدم با آيت الله خامنه ای دوس شدم:D اونقد دوس شديم که اون پارچه سياه که می پيچن دور سرشون ( اسمشو نمی دونم ) رو گذاشتن سر من :) نبودی ببينی چه کفی کرده بودم برا خودم جلو آينه ... ديگه نبينم از اين خوابا ببينی ! موفق و خندون باشی .

AC گفت...

ناهار چی مگر خورده بودی که همچين خوابی ديدی؟؟؟؟؟؟((=

AC گفت...

وبلاگ تو دو سه روز زودتر از من به دنيا اومده .... خوب شد تصميم گرفتم به خاطر تولد وبلاگ چند روز ديگه آپديت کنم وگرنه از تو بعيد نيست تهديدتو عملی کنی

AC گفت...

آقو ميلاد آخر بنده امتحان دارممممممممممممممممممممممممممممممممم ...... آپديت وبلاگ يعنی سر زدن به هزاران وبلاگ ( اغراق ) و رفته شدن يک روز آدم

zahra گفت...

سلام/خدا راشکر که خواب بوده /موفق باشيد

محمد گفت...

غلط کردی تولد بلاگ خودمه .

firuzeh گفت...

سلام مرسی که سر زدی امدوز دوباره خوابتو خوندم و کلی خنديدم که چشاش انحراف داشته آخهههههههه غصه نخور بالاخره يه روزی يه دختر خوشگلم عاشق تو ميشه.بازم به ديدنم بيا.موفق باشی.خوش خواب.

Asal e Talkh گفت...

سلااااااام . می دونم که ديره اما تبلدت مبالک

سعید گفت...

دختره نسبتی با کاپتان اوف نداشته . راستي يه جوک ميگم حالشوببر يه بار به يه ترکه ميگن کدوم پيامبر همه حيوونا رو جمع کرد توکشتی ميگه حضرت يوگی ودوستان.

matin گفت...

سلام..تولد وبت مبارك///مرسي سر زدي

Shila گفت...

aval inke manam 20 om... :P

Shila گفت...

dovom inke tavalod tavalod tavalodesh mobaraaaaaaaaaaak....mobarak mobarak tavalodesh mobaraaaaaaaaaaaak.... ishalla 120 sale beshe... :-" :D

Shila گفت...

badesh am dar javabe commentet:" inke in tanha moshkel nis,yeki az moshkelat ast" .... :)) :D

نخودسياه گفت...

ايول به خواب و تخيلات. خداييش طرف تو خواب فقط تو يه زمان می تونه ۲ تا شاه پسر رو مچل کنه! اين روزا يکيش گير نمياد تو بيداری. ۲ تا که هيچی

zahra گفت...

سلام دوست عزیز/من آپ کردم ومنتظر حضور سبز شما در وبلاگم هستم/ای خدا كنار آشنائي تو آشيانه مي كنـــــــــــم فضاي آشيــــــــــــــانه را پر از تــــــــــــــرانه مي كنـــم كسي سوال مي كند به خاطر چه زنده اي و من براي زندگي تــــــــــو را بهانه ميكنـــــــــــم /یا حق