پست پیشتاز یا پشت پیشتاز
خدا بیامزه آقای رضا صادقی که هی تو گوش ما خوند مشکی رنگ عشقه مثه رنگ چشای مهربونت. چون چشمای ما مشکی نیست و خواستیم وظیفه مون رو تمام و کمال در قبال این مهم انجام بدیم، گفتیم قالب رو مشکی کنیم. ولی دیگه میشه گفت مشکی رنگ زشته مثه رنگ سیب زمینی سوخته. به قول بچه های گفتنی هر چیزی دوره ای داره. اینم دوره ای داشت.و تموم شد. در ضمن این قالب تمام و کمال زیر دست خودم بوده.و میشه گفت تنها قالبیه که بنده به تنهایی اون رو به معرض ظهور گذاشتم. تغییر قالب نشانه ی جاودانگی این وبلاگ هم میباشد
آقای رضا صادقی هم برای اینکه دیپرس نگیره سعی کنه از این به بعد این رو بخونه
قهوه ای رنگ موهاته، رنگ سورمه ی چشاته
تو شبای سرد بهاری، اون منم که پا به پاته
اوخ ببخشید اگه زیاد عاشقانه شد
من میخوام یه چیزی رو برای خودم روشن کنم. پس لطفا اگه مطلب رو می خونید . جواب بدید.
تا حالا شده.....
تاحالا شده اینقدر افسرده و ناراحت بشی که توی شب سرد وبرفی دو ساعت توی کوچه های تنگ پیاده روی کنی
تا حالا شده توی یه مجلس وقتی داری صحبت میکنی احساس حقارت شدیدی نسبت به خودت داشته باشی.
تا حالا شده وقتی داری راه میری همه بهت نگا کنن و تو به تنها چیزی که در خودت حدث میزنی طرز راه رفتنت باشه.
تا حالا شده به خاطر اینکه یه بار رفتی خرید کفش و دو ساعت توی مدل یه کفش چک وچونه میزنی. برگردی خونه و بهت بگن خودت برو. تو انکاره نیستی.
تا حالا شده وقتی میری شلوار بخری . اینقدر شلوارای مختلف رو پروو کنی که صاب مغازه شاکی بشه.هیچی هم نخری
تا حالا شده وقتی داری تو خیابون راه میری بی دلیل چشت تو چشای یه بنده خدایی گیر بکنه بعد بفهمی طرف کوره
تا حالا شده تو از یه چیزی خوشت بیاد ولی هیچ کسی خوشش نیاد. و مجبور بشی رنگ زرد فسفری رو بپوشی
تا حالا شده بری موهات رو یه مدل جدید بزنی و فرداش یه دفه بگن عروسی دعوتی و بعد مجبور بشی موهات رو دوباره مدل معمولی کوتاه کنی
تا حالا شده یه آرزو کنی و دقیقا برعکسی برات پیش بیاد
تاحالا شده شب سال نو ماشین بزنه بهت و دو هفته اول عید رو بستری باشی .
تا حالا شده به خاطر اینکه روزات برات یکنواخت شده. تنها راهی که به مخت میرسه محل خوابت رو عوض کنی و بری و زیر پنجره بخوابی
تا حالا شده پیش کسی که ازش نفرت داری شام بخوری
تا حالا شده چهار ساعت با کسی چت بکنی بعد بفهمی طرف رو عوضی گرفتی
تا حالا شده پات بشکنه و دکتر فقط آنتی بیوتیک بهت بده
تا حالا شده یه چیزی رو بخوای به کسی بگی خجالت بکشی و طرف هم با صدای بلند بگه :چیه ؟ میخوای بری دستشویی.
تا حالا شده.....؟؟؟؟؟
۳۰ نظر:
طرفدار قرمز هستين يا آبي ؟ از همه مهمتر, چـرا ؟ پس بيا نظر بده :
www.newwmmind.persianblog.ir
سلام قالب نو مبارک . میگم دومی هم بد نیستا ....آپ کردم و بیا راجع به این نازنین نظر بده.....
به به به.......خونه ی نو مبارک.سلام.خوبی؟خيلی عالی شده.....اين بيت اخريه که رضا صادقی بايد به جای مشکی بخونه مشکوک می زنه ها(خنده)........
سلام.به روزم ومنتظر حضورت.
سلاممم آقا ميلاد گل خوبی؟ به به چه رنگ قشنگی قالب نو مبارک/ يا تو اشتباه نوشتی يا من نمی تونم بخونم غاشقانه يا عاشقانه ؟ / مرسی که به دوستم سر زدی اونجا ادی ياهو گذاشتی ولی برای من نداشتی چرا؟يه پيشنهاد به جای اون عکس شتر عکس خودتو بزار اون طوری بچه ها بيشتر می شناسنت مرسی که آپديت کردی و خبرم کردی ...:پی
شاد و موفق باشی
سلام...ممنون که به کلبه ی بلاگ ما سر زدی....راستی قالب جديد مبارک....ميخواستم بدونم نظرت در مورد تبادل لينک چيه؟؟؟....در ضمن ما اخرش هم نفهميديم مشکی از چه نظر رنگ عشقه؟!
نخير٬ همون رنگی که من ميگم! (کدوم رنگ؟ وبمو بخون!)
سلام مبارکا باشه عزيزم راستی سلام ما رو هم به ديانا خانوم خوشگله برسون (چشمک)
سلام . نظر لطف شماست . خيلی ممنون . مگه رضا صادقی مرده که ميگی : خدا بيامرزش ! (;
پرو بالت سياه رنگ و قشنگ نيست بالاتر از سياهی رنگ .. حالا صادقی دروخ ميگه .. اون روباهه چی؟ به اون قلاغه دروغ گفته يعنی؟ .. مگه روباها هم دروغ بلدن؟
ای میلاد شیطون خیلی بهت خندیدم خیلی باحال بودش (;
سلام.....ممنون بابت لينک....قلم خوبی داري....راستی بعضی از اين *تا حالا شده * هات واقعا واسه من تا حالا شده!....مثلا ارزو کردم و دقيقا بر عکسش شده!.....مطلب جالبی بود....به ما هم سر بزن....شاد باشی
عکسی که گذاشتی نشون دهنده ي اينه که خيلی به تعامل اهميت ميدی...داری منو؟!
همه يه اينايی که گفتی برام پيش اومده......به اين ميگن زندگی و کلا يه امر اجباريه که نميتونی ازش فرار کنی.....ممنون که سر زدی....خوش اومدی...موفق باشی
بعضياش آره...بعضياشم نههههههه....اما! اوم ميمونا خيلی احمقن!!!!!!
درود ميلاد جان/اول:ناراحت نشی ها ولی اين رنگ قهوه ای هم زياد جالب نيست /حداقل با سياه روش ننويس/ راستی تا حالا شده از يه چيزی خيلی هوشت بياد بعد يکی از دوستات بگه :اه اين چقدر زشته/ (اينم به اون نوشتت اضافه کن) /برات مثل هميشه ارزوی موفقيت دارم
دوست عزیز سلام.به روزم ومنتظر حضور سبزت.
نه والا! بهم گفت : تو مگه همين الان از خلا نيومدی؟ چته؟
سلام. خوب نوشتی.چند بار خواستم بيام موفق نشدم.حالا چرا عکس ميمون گذاشتی؟با مطلبت زياد هم خوانی نداشت.شاد باشي:)
سلام.
ااا ؟ آفتاب از کدوم طرف دراومده پرشين با ما مهربون شده؟ تا الان که هيچ وبلاگ پرشينی نمی ذاشت کامنت بديم.
خب اين چيزايی که گفتی نشده ولی چيزای بهتری شده . مثلا:
تا حالا شده از افسردگی در حال مرگ باشم ولی عواقب پياده روی توی کوچه های تنگ اونم درروزهای برفی که خلوتتره؛ نذاشته باشه از خونه پامو بيرون بذارم.
تا حالا شده وقتی راه ميرم نگام کنن ولی تنها چيزی که حدس ميزنم اينه که هرچی بپوشم؛فرقی نداره؛ خبیثانه ديدم ميزنن.
تا حالا شده تو مغازه برای کفش و شلوار مدت زیادی چونه زدم باشم ولی صاب مغازه با لبخند بهم گفته: شما تشريف داشته باشين؛ ما در خدمتتون هستيم!!!
تا حالا خيلی چيزا شده ولی قرار نيست که کامنت اندازه ی پست طولانی باشه که!
موفق باشی.
سلام خوبی من آپ کردم منتظر حضور سبزت هستم....
سلام آقا میلاد خوبی برای من هم تا حالا بر عکس اتفاق افتاده ... آپ کردم خوشحال ميشم بهم سر بزنی شاد و موفق باشي
سلام آقا ميلاد خوبی؟مرسی که بهم سر زدی
ببخشيد من متوجه منظورت نشدم با تلقین دوسم داری یا بدون تلقین؟ باشه به دوست هم پيغامت رو ميرسونم شاد باشی
سلام...تا حالا شده کسی پايين مطلبش بنويسه نظر شما چيه؟ اما شما هر چی ميخوای سعی کنی جواب صحيح و درستی بهش بدی ميبينی نميتوني ؟ ولی برای من شده ...باور کن...همین الان. چون هر کی بگه آره به حچليات خودش اعتراف کرده و هر کی بگه نه به مچلیاتش!
are! shode! ta koor shavad har anke natvanad did...:D Rasti,merc ke linke mano gozashti ... :"> bashad ke linke shoma am dar bloge ma ja khosh konad.... ;):P
سلام سلام ... باز سر و کله من پيدا شد ... راستش من بعضيها رو نه ولی بيشتر رو آره !!! به طور دقيق ۶ تای آخر نه بقيه آره !!! چه حساسم من ... قهوه ای رنگ عشقه مثل رنگ چشششششششششششای مهربونت ...
تا حالا خيلی چيزها شده . بی خيال مرد.
من کجا بودم که نفهميدم آپ کردی؟..آقا مبارک باشه قالب جديدتوننننن شيرنيش يادت نره
ميلاد باورت می شه اگر بگم تمام اين اتفاقات دقيقا برای من افتاده به جز اون شکستگی پا و تصادف شب عيد .... همش برای من اتفاق افتاده ... دارم الان شاخ در ميارم ... انگار اومدی خاطرات منو نوشتی
ارسال یک نظر