باد می آید و موهایت را با خودش میبرد و من نگاهت میکنم که چطور نگران موهای سیاهت هستی...
چشمانم را میبندم و تصور میکنم چطور در درون باد میدوی و به دنبال دنیایت هستی...
و چشمانم را باز میکنم و میخندم.
که چطور دنیایت را درگیر بادهایی گذرا میکنی.
بادها می آید و می لغزند از صورتت و میروند. توجه اش کنی متوجه ات میشوند و باز با جریانی بیشتر تو را در بر میگیرند...
نگران نباش.
بادهای پایییزی اگه تورا با خود نبرند ، توی سست عنصر خودت با آنها خواهی رفت...
اما یادت باشد:
بادها فقط نوازش گونه هایت را میخواهند ، نه مهربانی گفتارت را!!!
۶ نظر:
یه جمله ای اون وسطا بود که گفتی
بادهای پایییزی اگه تورا با خود نبرند ، توی سست عنصر خودت با آنها خواهی رفت...
آره!این جمله به نظرم اوج اوج نوشتت بود.جایی که فهمیدم منظورت از این پست چیه
خوب فکر میکنم این روزا خیلی از آدما حتی از بادها هم بدتر شدن،پلیدتر،و ظاهر پسندتر!
اینکه از صورت فقط زیبایی میخوان نه یه خنده
اینکه از حرفات فقط احترام میخوان نه یه حقیقت
اینکه همه چی شده تظاهر،تظاهر و باز هم تظاهر!
دیگه مهم نیست توی حرفات محبت باشه یا نه
همه دنبال یه زبون دراز میگردن تا ستایششون کنه!
راستی پا قدم این سبزه خوب بود آخه قسمت نام این بار واسم باز شد! دی
اولش که شروع میشه فک میکنی متن عاشقانس اما یهو میزنی به پرو بال طرف
:))
سبز خوبه ، دوسش دارم
کاش یکم روشن تر بود فقط
منم تو انتخاب یه قالب درست موندم
خوب درستش همینه دیگه.دیگه کسی منت کسی رو نخواهد کشید!!!! دوران منت کشی تموم شده عزیز برادر...
البت همچینی خشن هم نیستم.فعلا دوران دوران بدی شده!!!
سلام وبت واقعا قشنگ شده مخصوصا اون شاخه سبز پشت ضمینه
نوشته این پستت زیباست پستای قبلت رو میخونم بعد میام
ارسال یک نظر