۱۳۸۹/۰۴/۰۲

اشتباه من....

 


امروز داشتم فکر میکردم که این مدته چقدر تغییرات ایجاد شده واسه من!! بعد از 4 ماه امروز به یکی ازدوستانم سر زدم!



یه احساس باحال امروز بهم دست داده که زده زیر همه چیز! البته خوشحالم که این اتفاق بلاخره افتاد!!



خیلی جالبه!
اینکه تو بعد از مدتها به اشتباهت پی ببری!
اینکه تو باخودت فکر میکردی همه چیز رو میدونی ولی هیچی نمیدونی!!! نمیدونستی!!


هیچی!!!
و باز چه بهتر که فهمیدی که اشتباه گرفتی!



یاد اون شعره می افتم که سعید مدرس خونده بود!


من تورو اشتباهی گرفتم با کسی که همه ی زندگیمه!
با کسی مثه یه نوازش توی آرامش من سهیمه!


اشتباهات همیشه از نادیده گرفتن ؛ درک نکردن ؛ توجه نکردن ناشی میشه!


شاید من هم نادیده گرفتم هم توجه نکردم!!
توجه به چیزهایی که جزو خصوصات اصلی هر فرده!!!
توجه هاتی که جزو زندگی درونی و همیشگی یه نفره!


متاسفم!!
برای خودم!
برای اینکه به چیزی توجه کردم که موندنی نبود! به اینکه دستخوش تغییر میشد و شد!
و شاید این تغییر باعث میشد که خیلی از خصوصیات انسان در حال تکامل تغییر کنه ؛ از بین بره یا جایگزین بشه!


ولی خوشبختانه باز خوبه که توی زمانی مناسب به این اکتشاف علمی مهم رسیدم!!!


اکتشافی که هیچ دانشمندی هیچ وقت برای عدم اون تلاش نمیکنه و همیشه دنبال بودنش هست! تلاش برای اثبات بودن هرچیزی مثل این!!!


مهم نیست. خوشبختانه آدمهایی که همسن و سال من هستن زیادن و نسل من نسل پراز آدمهای فهمیده ، تغییر پذیر و خوش بینه!! البته تغییر به معنایی واقعی تغییر! به صورت مثبت نه منفی!



بعضی ها مثل یک حیوان ،  غریزه ای از پیش آماده شده رو برای زندگی در نظر میگیرن!!! دوست ندارم کسی ناراحت بشه!! این قانونی برای زندگی خیلی از افراد دنیاست!


و واقعا نمیدونم چطور دلخوشی برای زندگی از دید بعضیها  مثلا فقط  قبولی در کنکور و کارخوب  و  شب اول ازدواجه!!!!؟


چرا دید بعضیها انقدر سطحی ؛ پوسیده و غیر قابل حضمه!؟


برای خودم متاسفم که آدمهایی رو دور خودم جمع میکردم که هرکدوم یک مشکل بزرگی توی زندگی داشتن که من رو واقعا به فکر فرو میبردن!



آدمهای بزرگی که در مورد کوچیکترین چیزهای زندگی حسادت میکنن!
آدمهایی که با تمام نیروی جوانیشو حوصله ی یه روز صبح بیدار شدن واسه تفریح سالم توی کوه رو ندارن!!!
آدمهایی که دوست دارن به همه ثابت کنن چقدر پیشنهادهای خوبی در زندگیشون شده .چه دز زمینه کار چه در زمینه ی زندگی مشترک و در دورن واقعا موجود خاصی نیستن!


آدمهایی که یک نفر رو چنان دوست دارن که خودشون رو از خانواده دور میکنن و وقتی زمانش پیش میاد که طرف رو از نزدیک ببینن ، همه چیز براشون خراب میشه و دلیل اصلیشون اختلافات در حد رنگ چشم رنگ مو ، قد و وزنه!!!


من همیشه میگم باید آدمها رو شناخت! هرکسی در هر سنی! کوچیکتر از خودت یا بزرگتر! البته این شناخت نباید باعث دردسر بشه! شناخت یا دوستی هایی که کوتاه ولی موثر باشه!!



و صد البته دوستی هایی هم هست که طولانیه ولی متاسفانه توی ایران ما این دوستیها مستلزم حلال شدن دو طرفه!! آدمهای  پخته ای   کمی هستند که دید این رابطه ها رو فقط در سطح دوستی ببینن!


و خوشبخاته من هرطوری بوده تونستم به همه نوع آدمی برخورد داشته باشم چه از نزدیک چه از دور!!
آدمها با سطح فکری مختلف!


و باز هم مثل اول حرفم خوشحالم که تونستم باز بشم خودم و با اثبات شدن اتفاقاتی ، اشتباهه چند ساله ام رو هرچی زودتر جبران کنم!!!!



من همچنان مرد تنهای شبم!!!


 

۱ نظر:

AC گفت...

من تو رو اشتباهی گرفتنم با کسی که ....
آهنگه خیلی قشنگیه!