۱۳۸۹/۰۴/۲۶

روحیه کاذب

از ماشین پیاده میشم.
MP3 player رو از جیبم درمیارم و روشنش میکنم.
گوشی ها  رو توی گوشم میکنم و صدا رو تا نصف بلند میکنم.
اول قدمهای کوتاه کوتاه و کشش پاهام به سمت بالا.
چشمام رو میبندم و فکر میکنم الان هرکی نگام کنه چی میگه؟
به درک.

آهنگ داره میخونه ولی اصلا با ریتم من یکی نیست. این از کجا پیداشت شد؟ 

ولی ...
با حسم یکیه
یکی شد.


تا آینه رفتم تا بگیرم خبر از خود
دیدم که در آن آینه هم جز تو کسی نیست
من در پی خویشم به تو بر میخورم اما
در تو شده ام گم  ،به من دسترسی نیست

کمی سرعتم کم میشه...
یک نفس عمیق میکشم و گوشی ها رو از گوشم در میارم.
یه توقف چند ثانیه ای.
دوباره یک نفس عمیق میکشم و شروع میکنم به دوودن.
عجیب هوای گرم خوبیه.
دارم به خودم روحیه میدم.

۶ نظر:

MoNa گفت...

در کل با اون جمله "به درک" حال کردم!

MoNa گفت...

الان فکرم نمیکشه فردا حتما نظر میدم...

زهره گفت...

سلام
خوبی؟
چه خبر؟
خیلی عالیه
ادامه بده
شعرش که قشنگ بود
حالا کی خونده؟
من نشنیدمش
بگو ما هم فیض ببریم

MoNa گفت...

خوب الان بیشتر مخم میکشه
روحیه دادن به خود یه احساس کاذبه اما من قبولش دارم.بعضی وقتا همین کاذب ها هستن که زندگیمونو میسازن...

زهره گفت...

سلام
آره دیگه
ما کلا مواقع عادی مهمونی بازی(مهمون داری) مون به راهه
حالا چه برسه به حالا که عروسی هم داشتیم
آره دیگه جای شما خالی
نه بابا همه ش پاس شد
اما افتضاح بود
همونی شد که می گفتی
اونایی که با اطمینان می گفتم 20 می شم بهم دادن 11
اونی که خراب کردم خوب شد
اعصابم خورده

MoNa گفت...

خوبه تو یه بار از قالب من خوشت اومد