۱۳۸۹/۰۶/۰۶

درون گرایی مدرن

وقتی ساعت 9 شب  میرم توی تختم استراحت کنم ،کرختی خاصی رو در وجودم حس میکنم!
وقتی  از لای در ، روشنایی  بیرون اتاق رو میبینم احساس میکنم شدم مثل فاصله ای بین امید و نا امیدی!
ولی من نا امید نیستم!
فقط گرفتارم.
گرفتار آدمها

۲ نظر:

مهدیه ، گفت...

گاهی بعضی گرفتاریا واسه ادم خوبه ، فقط بعدا میفهمه که خوب بوده !
قالبت مبارک ، البته واسه من کامل باز نشد نمیدونم چرا ، نتونستم باکس هد لاین رو ببینم
سفیدی وبلاگت نشون میده که ناامید نیستی :)

عروسک سنگ صبور گفت...

مرسی که سر می زنی، من کامنت ها مو اکثرن می بندم بلد هم نیستم چه جوری تو صفحه ام لایک اضافه کنم ولی ممنونم که همیشه هستی