۱۳۸۹/۰۶/۱۹


  • خیر سرم رفتم کیبورد خریدم  که بجای 102 تا دکمه، 200 تا دکمه روشه.ولی هیچ وقت از اون 98 تا دکمه ی دیگه استفاده نکردم.فقط 10 تومن اضافه دادم که احتمالا در راه کلاسش خرج شد!!

  • نمیدونم چرا وقتی کلید رو دست راستم میگرم نمیتونم در رو باز کنم ولی وقتی دست چپم میگیرم در راحت باز میشه. عجب دنیایی ها!!!
  • یکی از کویت داره وبلاگ منو ویزیت میکنه. چند روز پیش هم متوجه شدم یه نفر از سویس داره وبلاگ منو ویزیت میکنه! یکی نیست بگه حیف اون چند دقیقه نبود که توی صفحه ی من هدرش دادی؟؟

۱۳ نظر:

زهره گفت...

سلام
خوبی؟
ای بابا
اشکالی نداره
عوضش فهمیدی کیبورد 200 کلمه ای چطوریه
برای منم گاهی اینطوری پیش میاد
آدم اگه نگیره فکر می کنه حالا چی هست
اما حالا حداقل هی نمی گی کاش می گرفتم
چون می دونی چیز خاصی هم نیست
برای پست قبلیتم دیروز پریروز سر زدم اما کامنت نتونستم بذارم
همه همینطورن

AC گفت...

دلش خواسته از کویت سویس از شمال شرق غرب قطب جنوب و ... هر کجای دنیا بیاد وبلاگتو ببینه یا شاید اشتباه سر زده یا اصلا هرجا دلش می خواد بره !
1- شکسته نفسی نکن ، وقتشو هدر نداده
2- انقدر دنبال این نباش که کی و چند بار کجا و وبلاگتو ویزیت می کنن
3- خیلی ببخشید که شما دست چپ تشریف داریدا! منم با دست چپم نمی تونم با کلید درو باز کنم

مهدیه ، گفت...

سلام
خوبی؟
خوب نیستی انگار!!
به روزم ، منتظرتم

مهدیه ، گفت...

سلام
خوبی؟
خوب نیستی انگار!!
به روزم ، منتظرتم

farfir گفت...

سلام بالاخره تونستم این صفقحه رو باز کنم. اینجا چرا این جوریه؟ یه فکری به حال کامنت دونیت بکن. ممنون که تنهام نمی ذاری و مرتب بهم سر می زنی. خوب این خوبه که این همه طرفدار داری. بعید هم نیست. چون خیلی رک و راست و گرم و صمیمی می نویسی. خوش باشی.

مونا گفت...

واقعا حق با توئه
حیف اون چند دقیقه ها!!!

falgosh گفت...

سلام.
آره وقتی وبلاگ قبلیتو گفتی شناختم.
از کجا فهمیدی که آپ کردم؟
خیلی خوشحالم که دوباره می بینمت! خیلی وقت بود که نمی نوشتم (به قول تو دقیقا سالی 1 بار. اونم شاید به خاطر این بود که پرشین بلاگ حذفم نکنه) ولی الآن فرق داره، نمی دونم چی شد که یه حسی دوباره منو آورد اینجا؟!
تو هم جارو آب پاشی کردیا.. مبارک باشه.. اینجا خیلی باحالتر از قبلیه.
خیلی خوشحالم از اینکه یه آشنای قدیمی رو دوباره کنار خودم دارم:)

falgosh گفت...

ولی راجع به کامنتت:(میای راجع بش بحث کنیم؟)
چرا میگی من اشتباه کردم؟ چیکار باید میکردم که نکردم؟
و اینکه گفتی: "واقعا بعضی وقتا حرفهای کوچیک باعث اشتباهات بزرگ میشه." یعنی تو میگی منظور داشته از حرفاش و من خنگ فکر میکردم نداره؟
یا چی؟

falgosh گفت...

راستی این کامنت آخری رو تو کامنتای خودم هم نوشتم تا اگه خواستیم راجع بش بحث کنیم موضوعو از دست ندیم.
پس بقیه بحثو اونجا ادامه میدیم...
خوشحال میشم ببینمت...

ستاره** گفت...

سلام:میدونی کلاس مارو کشته،
واقعا دنیای عجیبیه!!!!!!!!!!!
خب چه اشکال داره چرا رفتار خود شکنانه داری پسر،یا شایدم میخواستی با اون جمله آخرت بگی که اینا رو نوشتی واسه کلاس نیست (:))

falgosh گفت...

و من باز هم جوابتو دادم...
راستی من آیدی تو رو اد دارم؟ یادم نیست!
الآن آنلاینی؟

falgosh گفت...

آره راست میگی 1 بار هم آن نشدم! هـــــــــی !!!
آیدی منم همینه. دلم واسه تمام چیزایی که اون روزا داشتیم تنگ شده...

مهدیه ، گفت...

سلام
مرسی از لطفت
میگم که چای لیمویی؟ همممم شایدم
اماخودم میگم یه چای ناشناختم
یه عالم علف ژاپنی و شرقی و غربی
!!!
داستانت کی تکمیل میشه؟