۱۳۸۹/۰۸/۱۸

Fallout

نگاه را عوض کنیم!
در مورد چیزی حرف میزنم که بشر میشود فردایش!!
شاید!!!
چیزی در امروز که فردا میشود دیروزش!!

برای مشاهده ی سایز اصلی ،  روی عکس کلیک کنید!

 









هواسم را خوب جمع میکنم که درگیرشان نشوم.
 تصورش شدیدا ذهن را می رنجاند!!!!

برای مشاهده ی سایز اصلی ، روی عکس کلیک کنید!

 












ذره ذره خورد میشویم!
میرسیم به چیزی مثل این!

گندیده شدن جسم این جنس ! طوری که حس گمنام انسان بودن را دیگر تصور نمیکنی!!


تذکر: این فقط یک بازی هست ، ولی در دل این بازی ،  رازیست !

۳ نظر:

زهره گفت...

سلام
خوبی؟
آره خدا رو شکر خیلی خوش گذشت
مسافرت دانشجویی بود دیگه
با عوض کردن نگاه خیلی موافقم
البته خیلی راحت نیست
اما با تمرین می شه عوضش کرد
یاد این جمله افتاد:
ای کاش عظمت در نگاه تو باشد نه در چیزی که به آن می نگری
واقعا همه چیز تو نگاه خود آدمه

مهدیه ، گفت...

ممممم خب میشه جور دیگه هم تصورش کرد ...
پرچه باهات موافقم اینجور که داری پیش میره فقط باید همین جوری تصورش کرد !!
یعنی فردا راجع به امروز ما چی میگن؟

مونا گفت...

یاد 2012 افتادم و کلی حرف که در همون تغییر نگاه خلاصه میشه...
به نظرم اونقدر درگیرشون شدی که به جای حواس نوشتی هواس!
ولی ذهن من نه تنها نمیرنجه بلکه ذوق هم میکنه! از اینکه بالاخره یه روز کل زمین از شر کلی آدم بیخود راحت میشه و یه شب راحت میخوابه!
و ذره ذره ساخته میشوم!!!
هنوز کلی راه مونده تا برسیم به اون اصلیه!
(به قول شاعر تصور کن اگه حتی تصور کردنش سخته!)
(چون همش از علامت ! استفاده کردی منم با ! به کامنتت زینت دادم :دی)